پارسا عسل طلاهاپارسا عسل طلاها، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات جنینی و کودکیت

نهمین سالگرد ازدواج مامان بابا و تولد باباجون مهربونها

1393/4/16 7:21
859 بازدید
اشتراک گذاری

پسر شیرینم 

امسال سومین سالی است که به همراه فرزند شیرینمان سالگرد ازدواجمان را جشن میگیریم .

این هم برای همسر عزیزم

"عزیزم با تمام وجود دوستت دارم وخوشحالم که توی این 9 سال با یکی از مهربان ترین و فداکارترین انسانهای روی زمین زندگی کردم ... سلامتیت رو از خداوند خواستارم و امیدوارم همیشه شادی و خنده رو توی صورت قشنگت ببینم."

باید بگم تو بهترین هدیه ای هستی که خداوند به ما دو نفر داده و باعث شدی از وقتی آمدی هدفهای ما قوی تر و مستحکم تر بشود تا آینده خوب و درخشانی رو برای تو آماده کنیم.

پسر قشنگم هر روز که میگذره کلی پیشرفت میکنی و چیزهای جدیدی یاد میگیری و این پیشرفت ها برای من و پدرت بسیار خوشحال کننده است . مثلا با خودت سعی میکنی شعر بخونی و لالایی هایی که برات موقع خواب میخونم رو تکرار میکنی . وقتی موسیقی قشنگی میشنوی سعی میکنی با ریتمش برقصی . از بدوبدو هم خیلی خوشت میاد و یکی از بازی های مورد علاقه ات شده . 

دیشب هم تولد باباجون رو با یک کیک خوشگل و دو عدد کادو یکی از طرف من ویکی از طرف تو جشن گرفتیم . که خیلی خوش گذشت و تو هم که عاشق کیک تولد و شمع هست کلی کیف کردی . بعد هم کلی کیک نوش جون کردی . این هم عکس قشنگت با کیک تولد باباجون :

عزیزم باید بگم هر روز صبح وقتی با دیدن صورت قشنگ تو شروع میشه یک روز خوبه وقتی با محبت بیسکوئیت و خوراکی خودت رو میگذاری توی دهانم انگار دنیا رو بهم دادند. پسرم خوشحالم که داری مهربانی و محبت رو یاد میگیری . و همیشه یادت باشه که به هر کسی که محبت کنی خداوند یک روزی یک فرشته مهربون رو برات میفرسته تا در ناملایمات وسختی های زندگی کمکت کنه. میدونم که انسان موفق و قوی خواهی شد مطمئن هستم.

 

پسندها (1)

نظرات (0)