پارسا عسل طلاهاپارسا عسل طلاها، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات جنینی و کودکیت

وقتی مامان میره دانشگاه!!!

1392/4/3 11:18
593 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گل مامان و بابا

از ابتدای این ترم دیگه وقتی من میرم دانشگاه باباجون تو رو توی خونه نگه میداره و تو هم توی خونه راضی تر و خوشحال تر هستی چون کلی اسباب بازی داری و تلویزیون هم برنامه Baby First رو میگذاره و تو خیلی این کانال رو دوست داری و با هر کارتونش کلی خوشی.

تازه توی حیاط خونمون سرسره و الاکلنگ هست و باباجون همیشه تو رو میگذاره روشون و باهات بازی میکنه . عزیزم بازی کردن رو خیلی خیلی دوست داری و مرتب میری پیش باباجون مهربونها تا باهات بازی کنه و قلقلکت بده و بالا بندازت.

این هم یکی از اون لحظات قشنگ که باباجون با دستان مهربونش ثبت کرده تا من برات اینجا به یادگار بگذارم.

پارسا و الاکلنگ خونمون

بازی های پارسا در حیاط خونمون

مامانی اینجا خیلی دوست داری با همه دوست بشی و تا یک آدم جدید میبینی براش کلی صدا درمیاری و سعی میکنی توجهشون رو به سمت خودت جلب کنی . با عمو روح الله و خاله مهتا هم که خیلی دوست شدی و جدیدا کم مونده وقتی میخوان برن خونشون باهاشون بری و مادوتا رو تنها بگذاری !!! عزیزم اگه بری من تا صبح چکارکنم کی رو توی آغوشم بگیرم تا بهم آرامش بده و تاصبح راحت بخوابم؟

مامانی بعضی وقتها یکی از کابوسهایی که میبینم اینه که تو بری و دیگه پیشم نباشی اونوقت اینقدر توی خواب گریه میکنم و حالم بدمیشه که از شدت گریه از خواب میپرم و وقتی میبینم که تو توی تختت یا ننی راحت خوابیدی آروم میشم و با خیال راحت میخوابم . عزیزم حتی فکرش هم بغض رو میاره توی گلوم و نمیتونم حتی بهش فکر بکنم.

عشق من بودن تو کنار ما دوتا خیلی صفا و لطف به همراه داره و لحظات تنهاییمون رو به شادترین و خوشترین لحظات تبدیل میکنه.

میدونی با داشتن تو من و باباجون مهربونها خوشبخت ترین زن و شوهر روی کره زمین هستیم یا بهتره بگم خوشبخت ترین خانواده روی کره زمین ...

عاشقتیم و دوستت داریم ، باش که بودنت برای ما خیلی خیلی ارزشمنده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)