تخت پارک حاج آقا جایگاه پیدا کرده
عشق من امروز ما دونفر هم صاحب تخت شدیم ولی باید بگم از بس تو برامون مهم بودی اصلا به فکر خودمون نبودیم و فقط برای تو یک تخت خریدیم ولی تمام این مدت خودمون روی زمین آواره بودیم . بعد از کلی گشتن تخت مناسبی پیدا کردیم و امروز بالاخره با دوهفته تاخیر برامون آوردن و نصب کردن .
حالا اتاقمون قشنگ شده و بیشترین قشنگیش هم مال تخت توئه عزیزم چون توش کلی رنگ داره و تازه پتوی قشنگی هم که من و بابایی برات دوختیم کلی به تخت قشنگت میاد. تو هم اینقدر دوستش داری و توش راحت میخوابی و وقتی هم که بیدار میشی تا مدتی ساکت هستی و به رنگهای دورو برت نگاه میکنی و گریه نمیکنی .
عزیزم تو هم مثل خودم از رنگهای شاد خوشت میاد. و شخصیتت مثل بابای مهربونت شاد و خوش خنده است . قربون اون خنده نازو چشمای قشنگت بشم که کم کم داره مثل چشمهای بابایی عسلی و سبز میشه و همیشه یک برقی توشون هست که پاکی و صداقت و زلالی ازش میباره . از نگاهت طراوت و شادی میباره .
دوستت دارم عشق من!!!!