بازی کردن های پارسا جیگری!!!
عشق مامان این روزها خیلی شیرین تر شدی و کلی بازی یاد گرفتی مثلا یادگرفتی توپ رو چجوری پرتاب کنی یا قل بدی و باهاش بازی کنی توپی هم که خاله میمنت برات کادو داده رو خیلی خیلی دوست داری و تمام مدت باهاش بازی میکنی از خاله میمنت بابت کادوهای قشنگی که همیشه برات میخره تشکر میکنیم و میگیم خاله جون خیلی دوستت داریم
یک فرفره هم داری که هنوز بلد نیستی چطوری فرش بدی ولی من برات فر میدم و تو باتعجب نگاه میکنی و میخوای بگیریش.
روروکت رو هم دوست داری بکشی و اینور اونورش کنی و به تمام نقاطش دست بزنی و بازتابش رو ببینی .
یکی از بازیهات اینه که بالشت رو که میگذاریم روی پاهات بندازی پایین و کلی ذوق بکنی .
وقتی کنار تخت میاستی دوست داری بادستهای کوچولوت بکوبی روی تخت و دورش بچرخی
و یکی دیگه از تفریحاتت اینه که بادبزن رو برداری بزنی روی تخت و دستش رو بکشی به دندونهات که خیلی میخاره .
عشق مامان خیلی دوستت دارم وقتی از خواب بیدار میشی موهات از پشت فرمیخوره و بهم میخوره که من عاشق اون موهای ژولیده پولیده و صورت پف کردتم . میشی مثل جوجه کوچولوهای زردطلایی که از زیر مامان جونشون آمدن بیرون هنوز پف دارند. خیلی ناز وخواستنی میشی . عاشقتم تا ابد...