پارسا عسل طلاهاپارسا عسل طلاها، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات جنینی و کودکیت

شیرینی های پارسا برای مامان مهین و آقاجون ، باباجمشید و مریم جون مهربونها

1392/9/29 8:51
590 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم این روزها حسابی با مامان بزرگ ها و بابا بزرگها بازی میکنی و همشون رو دوست داری.

عزیزم عشقی که تو به همه داری بینظیره یعنی پاک پاک ، زلالتر از اون رو ندیدم . به همه لبخند میزنی و براشون شیرین کاری میکنی . دست میزنی و باهاشون بازی میکنی . قایم موشک بازی میکنی و هر از گاهی میپری توی بغل من و گاهی منو بوس میکنی ، بو میکنی و بعضی وقتها هم از شدت هیجانی که بهت دست میده گازم میگیری.

پسر قشنگم امیدوارم این لحظات رو بتونم روزی برات حضورا تعریف کنم و تو هم گوش کنی و بهم بگی بازم بگو مامان بازم از کوچکیم بگو دیگه و من بازهم برات تعریف کنم.

تنبک زدن پارسا جیگری

پسر قشنگم باباجمشید تقریبا هر روز میبرنت توی حیاط و باهات بازی میکنند.

یک گربه ملوس هم دارند که خودشو برات لوس میکنه و تو هم باهاش دوست شدی و دنبالش میکنی و اونهم دمبش رو میزنه بهت . حتی گاهی دلت میخواد دمبش رو بگیری و میدوی دنبالش اونهم میترسه و فرار میکنه.

یک روز هم باباجمشید لختت کردند و تو هم کلی توی حیاط کیف کردی و آقتاب گرفتی و بعد با شلنگ شستنت.

این هم عکست تویحیاط خونه مریم جون و بابا جمشید

حیاط خونه مریم جون و بابا جمشید

خلاصه اینجا روی چشم هر 4 تا مامان بزرگ بابابزرگها جای داری و همشون برای شادی تو همه کاری میکنند.

عزیزم امیدوارم سایه هر 4 نفرشون بر سر ما باشه و خدا نگهدار همشون باشه که بدون کمک اونها ما نمیتونیم توی غربت دوام بیاریم.

از همشون بابت تمام کمکها و زحماتی که بی دریغ و بی منت برامون میکشند تشکر میکنیم و امیدواریم ما هم بتونیم یک روزی ذره ای از تمام زحماتی که میکشند رو جبران کنیم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)