پارسا عسل طلاهاپارسا عسل طلاها، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

خاطرات جنینی و کودکیت

فرار از مهد پارسا

1392/9/29 7:16
258 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم

امروز صبح که بیدار شدیم و درحال آماده شدن بودیم دیدیم تو یک دفعه غیبت زده و رفتی توی اتاق تاریک و با خودت یک بند داری قرقر میکنی و بیرون نمیای حدود یک ربع ساعت توی تاریکی ها بین لباسهایی که برای خشک کردن آویزان بودند ایستاده بودی و هر چی میامدیم و صدات میکردیم نمیامدی بیرون تا اینکه وقتی دوربین رو باباجون آورد تا ازت عکس بگیره به هوای دوربین آمدی بیرون. فکر کنم میخواستی بگی منو نبرین مهد من نیستم و خلاصه خونه رو بیشتر دوست داشتی ...

بعد هم که ظهر آمدم تا بهت سری بزنم من رو از پشت در دیدی و خلاصه دردسری شد که نگو و نپرس هر کاری کردم تا توی مهد بمونی نشد و از آخر مجبور شدم با خودم ببرمت دانشگاه تا با بابا جون برگردیم خونه ... دیگه نتونستیم درس بخونیم و باقی روز رو درخدمت جناب عالی بودیم.

این هم عکست توی اتاق تاریک تازه کلی روشنش کردم تا یک ذره دیده بشه ولی متاسفانه بازهم کیفیت نداره.

پارسا توی اتاق تاریک

این هم عکست که به هوای دوربین آمدی بیرون

دوربین دیدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)