ذخیره ماشین در لباس
ناز من ،نفس من ،عشق من
خیلی بانمک شدی نمیدونم چه کاریت رو بنویسم . ولی از یک کارت خیلی خندمون گرفته بود. یک روز دیدم برای خودت داری اینور اونور میری و خوشحالی ولی لباست پوف کرده و صدا میده دیدم هر چی ماشین بوده کردی توی لباست و خلاصه تا درشون میاوردم دوباره میکردیشون توی لباست .
اون روز با بابا کلی به کارت خندیدیم و ازت عکس گرفتیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی