پارسا عسل طلاهاپارسا عسل طلاها، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات جنینی و کودکیت

چشم به راه عزیزان و خبرهای خوش از مسافرهای درراه

1392/11/15 21:58
331 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم امروز آقاجون و مامان مهین با قطار به سمت تهران حرکت کردند تا پس فردا به سمت مالزی به همراه عمو جان و خانواده شان حرکت کنند.

امیدوارم اینجا بهشون خیلی خوش بگذره و براشون خاطره های خوبی به همراه داشته باشه.

ضمنا چشم انتظار خاله سارا و دایی علی و خانوادشون هم هستیم که حدودا یک ماه دیگه و همزمان با سال نو ایرانی برای دیدن ما به مالزی میان . 

دو تا خبر خوش هم از دو مسافر درراه دیگه برات دارم که دو تا همبازی جدید داری پیدا میکنی که یکیشون احتمالا در خرداد که تو متولد شدی متولد خواهد شد و اون یکی دیگه هم دو ماه بعد یعنی مرداد متولد خواهد شد که یکیشون میشه فرزند خاله ات و اون یکی هم میشه فرزند پسر خاله مادریت . امیدوارم قدم هر دوشون خیر باشه و با خودشون خیر و برکت بیارن به این دنیا . برای مادرهاشون هم صبر و شکیبایی از خداوند خواستارم تا بتوانند این 9 ماه رو به سلامتی سپری کنند. خدا به همراهتون ...

خلاصه اینکه خبر بچه دار شدن برای همه خوشحالی به همراه داره و همیشه با شندیدنش همه خوشحال و شاد میشوند. یاد اون روزها بخیر که توی دلم لونه کرده بودی و من هرروز رو میشمردم تا بالاخره بتونم روی ماهت رو ببینم و صورتت رو نوازش کنم.

پسر مهربونم مهربونیت هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه جدیدا علاقه خاصی پیدا کردی که به من غذا بدی و وقتی دیگه سیر میشی از چیزی سعی میکنی از اون غذا یا خوراکیت به من بدی و اصرار عجیبی هم داری که من بخورم و حتی صبر نمیکنی تا لقمه ام رو بجوم و قورت بدم و میخوای سریعتر تمام خوراکی رو تا تهش بخورم.

کارهات خیلی برام جالب شده و هر روز داری کارهای جدیدی یاد میگیری و من رو شگفت زده میکنی خیلی دوستت دارم میوه بهشتی من.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان ایمان
29 بهمن 92 1:30
سلام عزیزم به سلامتییییییی خوش به حالت الان من جای تو بودم الان کیف می کنیییییییییی فدات بشمممممممممم بیا پیشمون پارسا جونو ببوسسسسسسس