اولین بوسه های محبت و دست زدن پسر مهربون و دوست داشتنیم...

ای عشق شیرین زندگی

امروز صبح ساعت 7:30 که از خواب ناز بیدار شدی و روی تخت نشسته بودی ناگهان شروع کردی به دست زدن و چند بار این کار رو تکرار کردی و حتی وقتی بهت میگفتم دست بزن دستهای کوچیکت رو میاوردی به سمت هم و شروع میکردی دست زدن .

عزیزم قبلا هر وقت سعی میکردم خودم دستهات رو به سمت هم بیارم مقاومت میکردی ودستهات رو از حالت مشت خارج نمیکردی ولی امروز انگشتهات رو باز میکردی و دست دسی میکردی که خیلی برام جالب بود اینقدر ذوق زده شده بودم که شروع کردم از شدت خوشحالی فریاد زدن که بابک بیدار شو این داره دست میزنه و بابای مهربونت با وجود اینکه خواب بود بیدار شدو نگاهت میکرد ببینه چطوری دست میزنی .

چند روزی هم هست که بوس کردن یاد گرفتی و صورتت رو میاری به سمت صورت من و دهنت رو باز میکنی و میچسبونی به صورتم که اینهم برای ما دونفر باور نکردنی بود که تو توی این سن بفمی بوس کردن نشونه محبته . عزیزم تو فوق العاده پسر مهربونی هستی و درآینده فردی خواهی شد بایک دل که دریای محبته و همه رو دوست داره و بهشون مهربونی میکنه...

بوس کردن گارفیلد گربه ملوس لازانیا خور که بوس داره میده و خندونه !!!

پارسا که درحال رانندگی دوستش رو هم سوار کرده که تو گرما اذیت نشه !!!

پسرم از بس مهربونی گربه ها رو هم سوار میکنی که گرما نخورن!!!

واقعا عاشقتیم...