عروسی دایی احسان با پارسای ما
عزیزم بالاخره به آرزوم رسیدم و تونستم عروسی برادر مهربونم رو با چشمهای خودم ببینم و در شادیش شرکت کنم . عزیزم باباجمشید و مریم جون برای اینکه ما حتما بریم برای مراسم خیلی کمکمون کردندو از همینجا ازشون تشکر میکنیم و میگیم خداوند نگهدارتون باشه سالیان سال. مراسم عروسی درروز 12 شهریور درتالار سی کاج برگزار شد. و بعد از یک هفته خونه شون هم آماده شدو تونستن برن خونشون . دایی احسان تخت و میز آینه و پاتختی و میز تلویزیونشون رو خودش با دستهای هنرمندش ساخت و کلی براشون زحمت کشید. باباجون بابک هم بهش درساختشون کمک کرد . توی این مدت من هم تو رو میگذاشتم پیش خاله میمنت و میرفتم کمکشون. خلاصه بساطی داشتیم که نگو و نپرس. دایی احسان توی این مدت کلی ا...
نویسنده :
مامانی و بابایی
8:29